بای بای پوشک ...روز اول...یه روز خیلی سخت
امروز بلآخره تصمیم گرفتم پرونده مای بی بی شدنت رو ببندم و برای همیشه با پوشک خداحافظی کنی
برای همین یک روز بدون مای بی بی رو شروع کردیم
از قبل دو تا شورت آموزشی واست تهیه کرده بودم،اول که نمیدونم چرا الکی بهونه میگرفتی و حاضر نبودی شورت آموزشی رو بپوشی یه عالمه زمان برد تا راضی شدی بپوشی البته به شرط جایزه
که جایزه تم بستنی بود که البته خودت از داخل فریزر برداری،یعنی شرطت تو حلقم مامانی
بعد از پوشیدن شورت چند باری گفتی جیش داری که وقتی بردمت متاسفانه خبری نبود بعد از چند بار اشتباه یه باره گفتی مامان جیش دارم که سریع رسوندمت به دستشویی و جیشت رو کردی
تا زمان نهار چند باری بردمت اما خبری نبود،وقتی بابایی اومد داشتم وسایل نهار رو آماده میکردم که دیدم سر وصدات نمیاد اومدم دیدم بله دستشویی ت رو کامل داخل شورتت کردی
و چون زیاد بوده از شورتت یه کمی بیرون زده بود و ریخته بود روی سرامیکا و یه کوچولو لبه فرش راهرو سرویس بهداشتی
دلم میخواست بشینم زار بزنم،اما سعی کردم به خودم مسلط باشم و با شما بدرفتاری نکنم فقط بهت گفتم چرا نگفتی جیش داری که شما گفتی نمیدونم مامانی برام مای بی بی بخر
به باباتم گفتی ببین داخل شورت بنفشم جیش کردم دیگه شورت بنفش ندارم
خیلی با مزه میگفتی یه عالمه بوست کردم و فقط خدا رو شکر میکردم که روی فرش های سالن نبوده سریع با کمک بابایی دست به کار شدیم و فرش و سرامیکا رو شستیم.تاشب سه بار دیگه هم رفتی دستشویی که غیر از یکباری که یه کوچولوی اولش رو داخل شورتت کردی بقیه ش رو داخل دستشویی کردی.الان هم مثل فرشته ها خوابیدی و منم پوشکت کردم و صبح قبل از بیدار شدنت بازش میکنم و مامانی هم داره از خستگی میمیره اما اشکال نداره دخترم،من مطمئنم این مرحله از زندگیتم به خوبی رد میکنی و خیلی زود از پس این کارم بر میای.
عصری بعد از اینکه از خواب بیدار شدیم بابایی گفت بریم واسه دخترم جایزه بخرم چون دیگه داخل شورتش جیش نمیکنه و دیگه مای بی بی نمیشه،ما هم آماده شدیم و شما واسه اولین بار بدون مای بی بی رفتی بیرون که خدا رو شکر مشکلی نبود و وقتی رفتیم داخل طلا فروشی برای خرید جایزه،شما از پشت ویترین به محض اینکه مرغ آمین رو دیدی شناختیش و گفتی بابایی ببین من مرغ آمین ندارمبابامحمود هم سریع برات یه مرغ آمین (گردنبند شهرزاد) خرید و شما هم خوشحال اومدی بیرون
(این روزا یه فیلم به نام شهرزاد توی شبکه خانگی نمایش داده میشه که یه فیلم عاشقانه و قشنگه که شما هم خیلی این فیلم رو دوست داری و تقریبا" داستان و شخصیت های داستان رو میشناسی و خیلی با دقت داستانشو دنبال میکردی،البته الان دیگه تموم شده و این گردنبند مرغ آمین هم گردنبندیه که شخصیت اصلی داستان گردنش میندازه)
دخترم بابایی خیلی واست زحمت میکشه امیدوارم وقتی بزرگ شدی دختر خوبی براش باشی و همه ی زحماتش رو جبران کنی
عکسا در ادامه
سنجد مامان در حال خاله بازی البته بدون مای بی بی