نفس مامان و بابا شصت و نه ماهه شد...
به نفسهای تو بند است مرا هر نفسی دختر قشنگم
نفس مامان شصت و نه ماهه شد،خدایا شکرت...
خب خدا رو شکر داریم روزای آرومی رو میگذرونیم و همه چی آرومه،خدایا هزار مرتبه شکرت،این روزا خاله شادی مهربونت،مربی خوبت عکسای هر روزت رو واسم میفرسته و منم چون از روزمرگی هات عکس دارم خیلی اذیتت نمیکنم و سعی میکنم خیلی ازت عکس نگیرم چون خیلی میونه ی خوبی با عکس کلا" نداریواسه همین ماهگردات یه کمی خلوته
چند تا عکس از این ماه در ادامه
یه روز جمعه رفتیم از بریانی اعظم بریون بگیریم که دم رستوران روی صورت نقاشی میکشیدند و شما هم که عاشق این کاری و دادی روی صورتت رو نقاشی کشید،این طرح انتخاب خودت بود
این نقاشی رو خودت از روی جعبه ی صابون مامانی کشیدی،الهی قربونت برم هنرمند کوچولوی مامان
پسندها
(0)
پسندیدم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی